بالاخره محمد قوچانی آزاد شد و برگشت.با ریش بلند. با ده کیلو کاهش وزن.با لباس هایی که به تنش گشاد شده بودند. همه ما داشتیم از خوشحالی و ذوق و شوق سکته می زدیم اما واکنش های خود قوچانی هم خیلی جالب بود.همان قدر که بچه ها دلشان برای قوچانی تنگ شده بود به همان اندازه هم محمد قوچانی دلتنگ دوستان و همکارانش شده بود و چه بسا بسیار بیشتر.چون ما در کنار هم بودیم و در هوایی نسبتا آزاد ولی قوچانی دربند بود و تنها.
شب جمعه ساعت از 11 که گذشته بود به سراغ قوچانی آمده بودند و بازرسی اش کرده بودند.وقتی مطمئن شده بودند که خانواده اش نومید از جلوی زندان به خانه برگشته اند آقای سردبیر را با چشم بند سوار ماشین کرده و جلوی آژانس پیاده کرده بودند تا خود به خانه برود.
حرف های گفتنی زیاد بود اما تعداد دیدار کنندگان آن قدر زیاد بود که به قوچانی فرصت حرف زدن نرسد.ولی نکته بینی آقای سردبیر آن جا معلوم شد که پس از 131 روز دربند بودن آن هم بدون دسترسی به مطبوعات اولین حرفی که به بچه ها می زد در مورد مطالبشان بود.همه متحیر مانده بودیم که در همان چند ساعتی که آزاد شده بود تا دیدار با بچه ها چگونه این همه مجلات را رصد کرده بود و نکات ریزی که از دید همه جا مانده بود را یادآوری می کرد.
قوچانی هم مثل بقیه آزاد شدگان از باقی زندانیان سیاسی خبر چندانی نداشت.اما از آنان هم گفت.از این که بیش از همه دلتنگ محمد عطریان فر شده که روزها و شب های زیادی در کنار هم در نشریات مختلف کار کرده بودند.از فشارهایی که بر زندانیان بود؛از افسردگی زیدآبادی در ملاقات کوتاهی که با هم داشتند؛ از حرف هایی که بعضی ها زیر فشار زدند؛از روحیه ی بالای برخی زندانیان مثل تاجزاده و امینی و لیلاز و دادگاه برنامه ریزی شده حجاریان.
ابراهیم امینی،سعید لیلاز و مصطفی تاجزاده هم روحیه ای بالا دارند هم قدرت طنزگویی خوبی.قوچانی می گفت اگر هم سلولی هایت این سه باشند راحت می توانی دو سال در زندان بمانی.
قوچانی زمانی که در مورد اعترافات صحبت می کرد نقل قول جالبی از شیخ اصلاحات آورد.وقتی وقایع پس از انتخابات و دستگیری ها تازه شکل گرفته بود و صحبتی از احتمال دستگیری ها به میان آمده بود،مهدی کروبی خطاب به ابطحی گفته بود: "ابطحی اگه گرفتنت هر چیزی که اتفاق افتاده بگو. ولی خدایی چیزایی که اتفاق نیفتاده رو نگو!!!!!"
و این چنین ابطحی همان چیزهایی را گفت که هرگز اتفاق نیفتاده بود.
شب جمعه ساعت از 11 که گذشته بود به سراغ قوچانی آمده بودند و بازرسی اش کرده بودند.وقتی مطمئن شده بودند که خانواده اش نومید از جلوی زندان به خانه برگشته اند آقای سردبیر را با چشم بند سوار ماشین کرده و جلوی آژانس پیاده کرده بودند تا خود به خانه برود.
حرف های گفتنی زیاد بود اما تعداد دیدار کنندگان آن قدر زیاد بود که به قوچانی فرصت حرف زدن نرسد.ولی نکته بینی آقای سردبیر آن جا معلوم شد که پس از 131 روز دربند بودن آن هم بدون دسترسی به مطبوعات اولین حرفی که به بچه ها می زد در مورد مطالبشان بود.همه متحیر مانده بودیم که در همان چند ساعتی که آزاد شده بود تا دیدار با بچه ها چگونه این همه مجلات را رصد کرده بود و نکات ریزی که از دید همه جا مانده بود را یادآوری می کرد.
قوچانی هم مثل بقیه آزاد شدگان از باقی زندانیان سیاسی خبر چندانی نداشت.اما از آنان هم گفت.از این که بیش از همه دلتنگ محمد عطریان فر شده که روزها و شب های زیادی در کنار هم در نشریات مختلف کار کرده بودند.از فشارهایی که بر زندانیان بود؛از افسردگی زیدآبادی در ملاقات کوتاهی که با هم داشتند؛ از حرف هایی که بعضی ها زیر فشار زدند؛از روحیه ی بالای برخی زندانیان مثل تاجزاده و امینی و لیلاز و دادگاه برنامه ریزی شده حجاریان.
ابراهیم امینی،سعید لیلاز و مصطفی تاجزاده هم روحیه ای بالا دارند هم قدرت طنزگویی خوبی.قوچانی می گفت اگر هم سلولی هایت این سه باشند راحت می توانی دو سال در زندان بمانی.
قوچانی زمانی که در مورد اعترافات صحبت می کرد نقل قول جالبی از شیخ اصلاحات آورد.وقتی وقایع پس از انتخابات و دستگیری ها تازه شکل گرفته بود و صحبتی از احتمال دستگیری ها به میان آمده بود،مهدی کروبی خطاب به ابطحی گفته بود: "ابطحی اگه گرفتنت هر چیزی که اتفاق افتاده بگو. ولی خدایی چیزایی که اتفاق نیفتاده رو نگو!!!!!"
و این چنین ابطحی همان چیزهایی را گفت که هرگز اتفاق نیفتاده بود.
27 نظرات:
یه بنده خدایی که خیلی هم شوت تشریف داشت، اومده به من میگه: بابا همشون آزاد میشن. بیخودی نگران نباشید.
:))
خداییش حس شیشوم رو حال میکنی؟ اصلن انگار بهم الهام شد که داری آپ میکنی
حالا من قول میدم به کسی چیزی نگم. راستشو بگو رابطه تو با قوچانی چیه که انقزه دوسش داری؟ ها ها ها؟
رابطه استاد شاگردی دیگه
خوشحالم كه آزاد شد
اميدوارم كه همه شون آزاد بشن
...
جمله ي كروبي خيلي جالب بود
از کدوم نوعش؟
آخي......
عمو به كلاغ ها چيزي نگي ها
;-)
از نوع بسیار خوبش میلاد
از اون نوعی که مطمئنی همیشه یه نکته مهم تو دستش داره که غافلگیرت کنه
همیشه یه چیزی داره که ازش یاد بگیری
خودتو به اون راه نزن. واسه من تیریپ روشن فکری نیا.
من خودم گنجیشکو رنگ میکنم جای توپولوف میفروشم.
بگو ببینم چه سر و سری با هم دارین
آن مرد با یک دنیا دلتنگی آمد،
آن مرد با باران آمد
خوشحال شدم، اميدوارم هر كسي كه از زندان آزاد مي شه سربلند باشه، گرچه من هيچ وقت نه جاي اونها بودم نه اينكه مي تونم احساسشون رو درك كنم، حتما سخت بوده، اما فكر كنم سربلنديش به سختيش بيارزه :)
يادمون باشه ما بيشماريم :وي
khoshhsl konande bod im azadi... b omide azadi digar dustan
in sheykhe eslahat ham sheytoonehaaaa
دلگیرم
دلگیری
دلگیر است
.
.
.
خدا رو شکر که آمد
خدا کند بقیه هم بیایند
خوش اومد خوش اومد
داداش از قول ما هم تبریک بگو! بگو دوسش داریم! یادت نره ها
به امید آزادی همه کسایی که در بندن
رضا قیافش با ریش شبیه اینایی شده که قراره شهید بشن
الهي همه آزاد بشن. خدا براي هيچ كس نياره. روزها مثل قرن ميگذرن. خيلي خوشحالم كه آزاد شد. خيلي خوشحال شدم
سلام عمو رضا ..
راستش من این خبر رو صبح جمعه 8/8/88 شنیدم و بی نهایت خوشحال شدم .. پدر محمد هم حسابی ما رو با شیرینی پذیرایی کرد ..
به هر حال تبریک به همه .. به امید آزادی بقیه ..
محمد رو با ریش ندیده بودم ...
می گم شبیه یوزارسییییییییفههههههه هههههه :دی :دی :دی
فردا صبح 10.5 میدان هفت تیر
به امید دیدار
فردا شب صحیح و سالم واسه هم پیام می ذاریم.
(راستی چه وب باحالی داری، تازه کشفت کردم)!
اولاَ بابت اینهمه لطفی که از قبل به من داشتی تشکر میکنم :d
بعدشم با فیلتر شکنم نتونشتم عضو شم، باور کن! به هزار و یک دلیل!
وبلاگ پاک نویس فیلتر شد ...
آخرین مطلب تحت فیلترینگ
"13 آبان .. برای مادری سبز"
www.paknewis.blogspot.com
فیلتر شکن:
http://darvazeshekan.co.cc
www.shitzo.info
سلام
سلامتید؟
چطور بود؟ کجا بودید؟
سلام.من یه چند باریو اومده بودم اینجا ولی خوب ،چون خیلی بوی 30یا30 میداد دلمو زد وفرار رو برقرار ترجیح دادم!!
خوب چی؟
میخوای الکی بنویسم عالی بود واز این جور خاله زنک بازیها!!
تبریک بابت آن مردی که با یک دنیا درد آمد.
خبر خوشحال کننده ای بود
امیدوارم بقیه افراد دربند هم آزاد بشن
سلام
قوچانی بر خلاف سن کمش بزرگ مردی است مثال زدنی .
خدا حفظش کند برای این سرزمین .
با مطلب : " خروج ایدئولوژی از سیاست " در خدمتتان هستم .
هم خوشحالم وهم دل شکسته ... اما بیشتر خوشحال ... خیلی خوب بود خیلی خوب نوشتی ..
ارسال یک نظر