ناجا هم وارد اقتصاد کلان شد
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی با خرید یکی از عظیمترین شرکتهای فنی و مهندسی در زمینه ساخت و توسعه تاسیسات دریایی نفتی وارد فاز جدیدی از فعالیتهای خود شد.چهارشنبه گذشته 28 بهمن ماه پس از پایان مزایده شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران 49 درصد سهام این شرکت که متعلق به سازمان گسترش و نوسازی صنایع بود به یکی از شرکتهای زیرمجموعه بنیاد تعاون ناجا واگذار شد تا این نیروی نظامی امنیتی نیز پس از سپاه پاسدارن و بنیاد تعاونش وارد عرصه فعالیتهای اقتصادی کلان شود.
گذشته از درستی یا نادرستی ورود نهادهای نظامی به این حوزه،این واگذاری مطابق اصل 44 قانون اساسی جهت خصوصی سازی صنایع دولتی صورت گرفته و این میزان سهام باید به یک شرکت خصوصی میرسید.اگر چه آقایان به اندازه کافی استدلال دارند که شرکت خریدار دولتی نیست ولی آیا میتوان آن را بخش خصوصی به حساب آورد؟ شرکت ناجی قدر وابسته به شرکت سرمایه گذاری مهرگان از زیرمجموعههای بنیاد تعاون ناجا که با نوشتن قیمتی به مبلغ بیش از 140 میلیارد تومان برنده مزایده شرکت تاسیسات دریایی ایران شده بیشک قدرتمندتر از بخش خصوصی خواهد بود.نمیدانم صندوق بازنشستگی کارکنان صنعت نفت که مابقی 51 درصد سهام این شرکت را در اختیار دارد چگونه خواهد توانست با قدرت نیروی انتظامی در انتخاب هیات مدیره دست و پنجه نرم کند.
حال نکته جالبتر این که بدانید بنیانگذار این شرکت مهدی هاشمی رفسنجانی فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی بوده که سالها نیز در کسوت مدیرعامل و رییس هیات مدیره این شرکت فعالیت کرده و البته رشد این شرکت و انعقاد قراردادهای کلان با شرکتهای خارجی هم تا حدود زیادی مرهون لابیهای مهدی هاشمی است.
اگر چه پس از خروج مهدی هاشمی حرف و حدیثهای زیادی بر سر قراردادهای این شرکت با شرکت استات اویل بزرگترین شرکت نفتی نروژ شایع شد و این شرکت نفتی به پرداخت رشوه متهم شد اما با تبرئه این شرکت تمامی قضایا فراموش شد تا زمانی که محمود احمدی نژاد در مناظره انتخاباتی با میرحسین موسوی دوباره از مهدی هاشمی نام برد و او را در دادگاه خودش متهم به فساد اقتصادی کرد.
کار من نتیجه گیری نیست که نه توانش را دارم و نه اطلاعات کافی در موردش،اما شخصا ترجیح میدهم کسانی مثل مهدی هاشمی در راس مدیریت چنین شرکتهایی باشند تا نهادهای امنیتی نظامی.چرا که حداقل میتوان در صورت بروز هر گونه خطا فردا یقه او را چسبید اما چه کسی میتواند مسئولان ارشد نیروی انتظامی یا افراد تحت حمایت آنها را در مورد قراردادهای تاسیسات نفتی که ارقام کلانی دارند بازخواست کند و از آنان توقع نوضیح چند و چون ماجرا را داشته باشد.
داستان خصوصی سازی اقتصاد دولتی ما دارد به اقتصاد نظامی امنیتی میانجامد.
پینوشت:برای خواندن ماجرای کامل این واگذاری،قیمتهای مزایده و نقش مهدی هاشمی گزارش روزنامه پول را در اینجا بخوانید.
پینوشت دو:منتظر باشید تا شرکت دولتی بعدی را یک نهاد وابسته به ارتش بخرد.البته اگر اشتهای سیریناپذیر بنیاد تعاون سپاه بگذارد.
پینوشت سه:هفته خود را با ایراندخت آغاز کنید.
بعدالتحریر:خوشبختانه شرکت مذبور در تماسی که با دفتر روزنامه داشته اصل خبر را تایید کرده و تنها به این نکته اشاره کرده که نام درست این شرکت ناجی قدر است که در گزارش روزنامه ناجی غرب ذکر شده بود.جالتر این که فرد مذکور که تاجایی که به خاطرم مانده خود را معاون اقتصادی شرکت معرفی کرده گفته: ما روزهای قبل حداکثر 5 تماس تلفنی داشتیم اما امروز بیش از صد بار زنگ تلفنمان به صدا درآمده است!!!
26 نظرات:
برو بابا با این پست هات
عاشقونه بنویس دس کم
اولا که تبریکات ویژه من رو بخاطر پرداختن به موضوعی غیر از مهرنامه، دخت نامه، اعتماد نامه و ... را پذیرا باش حاجی.
ثانیا" این قسمتش خیلی ی ی ی ی ی بامزه بود واقعا". طنازی هم میکنی تازگیا هااا:
"شخصا ترجیح میدهم کسانی مثل مهدی هاشمی در راس مدیریت چنین شرکتهایی باشند تا نهادهای امنیتی نظامی.چرا که حداقل میتوان در صورت بروز هر گونه خطا فردا یقه او را چسبید"
خداییش یه نمونه نام ببر که یکی یقه آقایون رو چسبیده باشد.
من هم موافقم. یوخده لطیف شو بابا. عاشقونه بینیویس.
حاجی یه تکون
یادم میاد تا همین اواخر دوران خاتمی، کلمه هاشمی یه چیزی تو مایه های برونکا و شمر و یزید و اینا بود. این گرایشات سیاسی مردم ایران هم چیز عجیب غریبیه. من یکی که تو هیچ کدوم از مدل های جامعه شناسی جدید و قدیمی همچین چیزی ندیدم. ببین یه نفر از اوج تنفر، بدون اینکه هیچ کار موثری برای درست کردن خراب کاریهاش کنه، یهو میاد میشه محبوب قلوب ملت و از سران جنبش آزادی خواه.
حالا که میگم آزادی، یاد خفقان عجیب دوران هاشمی میوفتم. عجیبه خداییش. مگه نه؟
@می لاد
ممنون از تریک حاجی.حالا اگه یقه اینا رو نشه چسبید یقه احمدی مقدم و رادان رو میشه مثلا؟؟؟؟
به هر حال حداقل اینه که مهدی هاشمی رو میتونی ازش انتقاد کنی و چهارتا مطلب علیه ش بنویسی.نیرو انتظامی رو چیکار میتونی بکنی برادر؟
@کرو
من؟ عاشقونه؟ اونم تو راپورت ویژه؟ چی بگم ولله
@می لاد
به دوران هاشمی یک انتقاد بجا وارد میشه و اونم عدم وجود آزادی های سیاسیه ولی بهترین سیاست های توسعه اقتصادی رو در زمان هاشمی داشتیم.اصلاحات اقتصادی و اقتصاد توسعه گرا طبق گفته ی اندیشمندان بی شک منجر به توسعه سیاسی میشه.واسه همین بعد از هشت سال توسعه اقتصادی از دل دولت هاشمی یه دولت با شعار آزادی های سیاسی میاد سرکار.هاشمی خواسته یا ناخواسته خدمت بزرگی کرد.مهم هم کارهایی بود که انجام داد حالا با هر نیتی.بزرگان عرصه اندیشه میگن اصلاحات اقتصادی باعث از بین رفتن استبداد و دیکتاتوری میشه.اگه دوران هاشمی رو دوران خفقان بدونیم این سیاست توسعه اقتصادی هاشمی بود که به اون دوران پایان داد نه سیاست توسعه سیاسی خاتمی.
خاتمی نتیجه انکار ناپذیر هاشمی بود.
معما اینجاس که چطور از دل دولت خاتمی دولت احمدی نژاد بیرون اومد؟
من ميترسم نظرمو بگم
اصلن من هرگونه ارتباطي با تورو انكار ميكنم
اصلاً شوما؟
حاجی @
ببین چند تا مساله هست. ضمن اینکه حرفات رو تایید میکنم البته.
یک موضوع اینه که الان با توجه به گذشت چند سال از اون دوران، و روشن شدن زوایای مختلف خیلی از مسائل، نشستیم راجع به اون موقع قضاوت میکنیم و البته درستش هم همینه. هاشمی پروژه عبور از جنگ رو خوب اداره کرد و بقول تو از لحاظ اقتصادی حرکات مثبتی کرد (هرچند همون موقع هم خیلیا میگفتن این اقدامات مثل سد سازی و ... دیگه دوره اش تموم شده و اشتباهه و ...) من اما حرفم چیز دیگس. ببین من میگم اون موقع، من یادمه هاشمی یه شخصیت خیلی منفور بود. هر چی بدبختی و نکبت و فساد مالی و اخلاقی که بود به این خانواده نسبت میدادن. یادت میاد حتمن تو هم.
خب. این وضعیت تا اواسط دوران خاتمی هم کم و بیش به همون ترتیب بود. یعنی تا وقتی هاشمی تقریبا داشت از قدرت بصورت علنی کنار میرفت. بعد از اون هم واقعا حرکتی نکرد که بگیم انقدر ارزشمند بوده که اون همه خاطره بد رو از ذهن عوام پاک کرده. دقت کن که میگم عوام. نمیگم سیاسیون.
من میخوام بدونم نظر تو راجع به این جهت گیری ملت ما چیه؟
البته خب همونطور که میدونی نظریات کلی مختلفی هست.
ببین مثلن همین فائزه هاشمی. من واقعن اطلاعاتم راجع بهش خیلی کمه و هیچ قضاوتی راجع بهش ندارم. ولی یادمه دبیرستان که میرفتم، بین بچه ها همش حرف از این فساد اخلاقی این آدم بود. توی ذهن پسرای اون موقع یه شخصیت خیلی فاسدی بود. داستانهای عجیبی ازش میگفتن. حالا کار نداریم.
خب. همین شخص، حالا میاد توی اجتماع مردم و شعار آزادی میده. من کار ندارم با بقیه آقازاده ها. ببین بدتر از خانواده هاشمی که نداشتیم. داشتیم؟
من میگم نظر تو راجع به این شرایط چیه؟ یعنی الان کدوم گروه مواضعش عوض شده؟ امثال هاشمی رنگ مردم شدن، یا مردم رنگ هاشمی ها شدن؟ یا هر چیز دیگه؟
چی بگم والا !
اصل 44 قانون اساسی رو گذاشته بودن یه کسی مثل احمدی نژاد بیاد اجراش کنه
اگه واقعا می خواستن به قانون عمل کنن همون دوره خاتمی این اقدامات رو انجام میدادن
می خواستن یه کسی بیاد که همه چیز رو به نام خودشون کنن
راستش این بحث انقدر با سابقه ست و انقدر اعصاب خورد کن که از من یکی توقع نداشته باش بتونم معقول و منطقی برخورد کنم
می گن بخور بخور ِ اما دیگه اینقدر تابلو
@حاج می لاد
حرفت درسته.اما نظر من رو پرسیدی.ببین هاشمی همون هاشمیه و تغییری نکرده.خانواده هاشمی هم همین طور.خیلی از حرف ها به دلیل فقر اطلاعاته.اون موقع به علت این که هیچ خبری به طور رسمی منتشر نمی شد و آگاهی نسبت به خانواده هاشمی وجود نداشت همه جور شایعه ها و خزعبلات در مورد هاشمی و خانواده ش منتشر می شد.
فائزه هاشمی همیشه همین طور بوده.من به شخصه مدافعش نیستم و حتی گاها انتقادهایی هم ازش دارم ولی نباید اینو ندیده بگیریم در اون زمانی که مثلا شلوار جین رو پاره میکردن و گناه میدونستن فائزه هاشمی جین می پوشید.فائزه هاشمی بود که تونست با تلاش هاش تو روزنامه زن و مجلس پنجم دوچرخه سواری بانوان رو آزاد کنه.حالا اونموقع به خاطر جو بسته و سنتی که خیلی ها دوچرخه سواری زنان رو گناه کبیره میدونستند هزار تا حرف هم پشت سرش زده شد.
در مورد هاشمی هم گفتم هاشمی همون هاشمیه که همیشه بوده.یک سیاستمدار معتدل و میانه رو،بی توجه به حاشیه که حداقل از پس مسئولیت هایی که داشته به فراخور زمانه خوب براومده.این که هاشمی یک زمان منفور بود و الان محبوب فقط به جو سیاسی برمیگرده.
در اوایل اصلاحات اصلاح طلبان تندرو که تازه میدون قدرت رو تو دست گرفته بودن هاشمی رو میزدن و اصولگراها ازش دفاع میکردن.حالا برعکس اصولگراها میزنن و اصلاح طلب ها دفاع میکنن.
البته اصلاح طلب ها حداقل اونو یه خفقان فضای سیاسی و مطبوعاتی متهم میکردن وای اصولگراها اونو به فساد مالی و اقتصادی متهم می کنند.حداقل اصلاح طلب های تندرو این مزیت رو به اصولگراهای تندرو داشتند.
رضا جان فکر کردی این همه بگیر و ببند برای چیه؟
برای دفاع از اسلام و ولایت فقیه و این قصه هاست؟
فکر میکنی هییت موتلفه اییها بیشتر نگران اسلام ناب محمدی اند یا تعرفه واردات از چین؟
همه دل نگرانیهاشون برای ثروته
یه مقاله ای داشت مراد فرهاد پور قبل از انتخابات به نقل از رخداد من گذاشتم تو وبلاگم هنوز هم هست
خیلی روشن میکنه قصه رو
دستت هم درست
ممنون بابت اطلاعات.
من منتظرم صدا و سيما رو بخره...
@مصطفی موسوی
من میگم اینکه همه دل نگرانیشون واسه ثروت باشه هیچ مشکلی نیست.همون جور که دغدغه من و تو پوله حالا از نوع بخور و نمیرش.
من از این متاسفم که شرکت هایی که باید برسه به دست بخش خصوصی میرسه به نهادهای نظامی.و خدا میدونه بعدا چه چیزایی از این شرکت ها میاد بیرون.
راستی ! تو وبلاگت خیلی گشتم.اون مقاله رو ندیدم.کجاس؟
@فرشاد
چی بگم ولله
آقای طهماسبی با سلام و ابراز خرسندی از آشنایی با وبلاگ شما ، تمایل خودم را برای تبادل لینک متقابل با این وبلاگ اعلام می دارم/
موفق باشید
ممنون از کامنتتون و ایضاً لینک کردن وبلاگم :)
راستش من گاهی به وبلاگتون سر میزدم و بعضی پست هاتون رو می خوندم اما چون خیلی اهل این مباحث نیستم نظری نداشتم که بگم.
بهر حال حضور من گاهی نامرئی هست اما میخونمتون ;)
داش ري ضا بابا تو اين وبلاگ غير ازاخبار سياسي چيزاي ديگه هم ميتوني بنويسي به جون خودم
.
آقا اصلا عاشقانه نخواستيم، يه كم اجتماعي بنويس
عمو من قصدم از گذاشتن کامنت این بود که بگم همیشه به اینجا سر می زنم تا خبر ها رو بخونم وگرنه کلا حوصله سیاست رو ندارم ....
یکم تغییر تویه نوع نوشته هات بد نیس البته...
من اعصاب معصاب ندارم!
حالم از ناجا و ا.ن. و همه این چیزا بهم میخوره!
ولی یه چیزایی شنیدم از ورپریده! من به تو افتخار می کنم خان داداش!
عمو رضا لطفا آدرس ايميلت رو بده يه كار خصوصي دارم
@ فرشاد
ایمیلم:tahmasebi_reza2004@yahoo.com
لینک شد
حاجی اون روز یه چیزی میخواستم بگم دیگه یادم رفت.
میخواستم بگم میترسم از روزی که این مردم از ترس یه آدم خبیث تر پشت محموت وایسن حاجی.
ارسال یک نظر