حکایت کوتاهی از شیخ و قاضی

همیشه از این بدشانسی ها میارم.دیگه حسابش از دستم دررفته. از زمستون پارسال که رفتیم اعتماد ملی تا قبل از این که سر و صدای انتخابات دربگیره فعالیت خوبی داشتم اما کم کم اومدم بیرون. تازه داشتم برنامه ریزی می کردم که با دو صفحه در هفته دوباره بازگشت غرورآفرینی داشته باشم که زد و روزنامه ای که سردبیرش (محمد قوچانی) دو ماهی هست که تو بند 209 اوین به سر ی بره توقیف شد. حالا موندیم بی روزنامه

راپورت ویژه اول: مردانگی
تو یکی از شبای همین هفته قبل قاضی مرتضوی که با بستن روزنامه اعتماد ملی خیال خودش رو راحت کرده بود تا لازم نباشه هر شب دو سه نفر رو بفرسته چاپخونه به آقای کروبی زنگ میزنه و میگه که پسرت(محمد حسین کروبی) زیاد داره با بی بی سی و رادیوهای بیگانه! مصاحبه می کنه،میفرستم دستگیرش کنن. شیخ هم میگه باشه بیا پسر منو بگیر ببر ولی محمد قوچانی رو آزاد کن
نیازی نیست که بگم قاضی القضات چقد جا خورده و البته این گفته رو هم قبول نکرده.

راپورت ویژه دوم: امیدواری
محمد قوچانی هنوز آزاد نشده ولی انگار دیشب یه قولهایی به همسرش دادن و همه دنبال وثیقه بودن تا بیارنش بیرون که بالاخره انجام نشده. امروز منتظریم تا آقای سردبیر با خنده های همیشگیش برگرده

توصیه: کیهان و خوانندگان
اگه دوست دارین اول صبح رو با چاشنی طنز و خنده شروع کنین سری به روزنامه کیهان بزنین.البته نه این که این روزنامه رو بخرین.فقط برین تو سایتش و قسمت "کیهان و خوانندگان" رو بخونین و از قریحه ناب و طنزپرداز برادر حسین شریعتمداری لذت ببرین. به عنوان مثال نمونه امروزش رو ببینین

¤ دختري 18 ساله هستم و اگر خدا بخواهد امسال وارد دانشگاه مي شوم از اينكه به هنگام برخورد با جنس مخالف چه رفتاري داشته باشم كه به حرام نيفتم نگران بودم اما مطلبي كه تحت عنوان «مراقب اين دام باشيد» در صفحه دانشگاه روزنامه امروز (88/5/31) چاپ كرده ايد بسيار كمكم كرد و به بنده آرامش بخشيد. بابت زحمت هايي كه مي كشيد از همه شما تشكر ويژه مي كنم و خدا قوت مي گويم.
روشن بين



اگر در خانواده فردی را دارید که مثل این دختر خانم 18 ساله آن قدر اعتماد به نفس دارد که هنوز نتایج اعلام نشده خودش را در دانشگاه و در مقابل جنس مخالف می بیند حتما کیهان را به او پیشنهاد کنید