تولد دوباره ژورنالیسم


امان از دست این بلاگر.نه که من تنبل باشم،نه! مشکل اینه که از تموم پیغمبرا جرجیس گیر ما افتاد.با دایال آپ از پشت کوه قاف اینترنت وصل شی سرویس بلاگر قبراق و آماده باز میشه ولی نمیدونم چرا این اینترنت لکنته فکسنی ما که هر سایت بی خود و بی جهتی رو باز میکنه از باز کردن بلاگر محترم عاجزه.اینم شده مشکل این روزهای من.واسه همینه که راپورت ها و خبرهای ویژه یکی یکی میاد و میره و می سوزه و من نمی تونم توی راپورت نامه بنویسم.حالا شما دعا کنین شاید بلاگر دست از لجبازی با من برداره و گوشه چشمی و عنایتی.

راپورت اول: تولد دوباره یک مجله
ایران دخت یک ماهنامه بود که زمستون قبل شد هفته نامه و قرار شد مطالبش اجتماعی باشه.البته اون موقع نویسندگان و گردانندگان مجله یک پایگاه خوب به نام روزنامه اعتماد ملی داشتند و نیازی نبود که واسه ایران دخت هم با انتشار مطالب سیاسی حاشیه ناامن ایجاد کنند.به هر حال این پایگاه باید واسه همین روز مبادا حفظ میشد.زد و روزنامه توقیف شد و سردبیر در بند. ما موندیم و ایران دختی که با همون مطالب اجتماعی منتشر می شد و لنگ لنگان می رفت جلو.تا این که سردبیر برگشت و جمع یاران و دوستان رو که پراکنده شده بودند دوباره جمع کرد.دو هفته ای طول کشید تا برای مجله فرمت،طراحی و برنامه جدید تدوین بشه ولی در نهایت اولین شماره متحول شده ایران دخت روز شنبه 28 آذر ماه روی کیوسک اومد.حالا اگه دلتون لک زده واسه یه نشریه که همه جورمطلب سیاسی،اقتصادی، اجتماعی داشته باشه،صفحه تاریخ و اندیشه داشته باشه و حتی توش جایی برای بررسی منشور اخلاقی و سیر زندگی مرحوم کردان باشه برین سراغ ایران دخت که نمونه امروزی همون شهروند امروزه که سال قبل توقیف شد.
در ضمن در این مجله یک نفر هم به جمع تیم قوچانی اضافه شد و اونم بزرگمهر حسین پوره که کمیک استریپ هاش نیازی به توضیح نداره.

یادداشت سردبیر:ما هنوز اصلاح طلبیم
.......در دستان نگهبان مجله سرخی دیدم که به ایران دخت می مانست.نگهبان بدی نبود.گفتم بده ورقی بزنم.گفت ممنوع است.گفتم عجبا که سردبیر در سلول و مجله در زندان اما دریغ از ملاقات.....

خلاصه آنچه در ایراندخت می خوانید:
یادداشت سردبیر.کردان؛آنچه گفت و نگفت.دادستان تازه تهران.اسلام ستیزی در اروپا.استیضاح محرابیان؛بگذارید بروم. نقد کتاب دا. آخرین فیلم کیمیایی. منشور اخلاقی به علاوه کافه،باشگاه و ....

راپورت آخر:

در لحظه نگارش این متن خبر رسید که آیت الله منتظری دارفانی را وداع گفته اند.همان که روحانی واقعی بود.روحش شاد.

22 نظرات:

م. گفت...

راپورت آخرت رو همین چند دیقه پیش شنیدم. خبر غم انگیزی بود و قطعا طبعات زیادی هم داره.
خدا رحمتش کنه که واقعن مرد خدا بود.

م. گفت...

این بزرگمهر حسین پور کارش خیلی خوبه. من درگیر الوات هاش هستم.
حاجی فقط بنظرم نقطه ضعف این مجله اینه که این تفاسیری که در مورد محتواش کردی ، یوخده به این اسمش نمیاد. یعنی این اسم واسه یه چیز دیگه انتخاب شده و الان کاربرد دیگه پیدا کرده.
مثل این ساندویچی ها که روی سردرشون نوشته "مکانیکی و جلو بندی"

رضا گفت...

این حرفت تا حدودی درسته.اگه مجله راه بیفته و جای خودش رو باز کنه دیگه زیاد رو اسمش حساسیت نیست.ولی این مشکل رو خود بچه ها هم مطرح کرده بودند حتی اسم جایگزین هم اعلام شد ولی پروسه تغییر اسم از وزرات ارشاد و معاونت مطبوعاتی می گذره و احتمال زیادی هست که اگه مجوز برای تغییر اسم به این سلاخ خونه بره شهید بشه و دیگه درنیاد.فعلا با همین نام بپذیرید

جنون ِ جنوبي گفت...

ارتحال این روحانی وارسته در اندوه این ایام پرحزن و اندوه رادو چندان کرد .

رضا گفت...

در مورد آیت الله هم که نمیتونم چیزی بگم جز این که با نام نیک رفت.وقتی رفت که تو دل مردم و جوون ها رخنه کرده بود.خدا بیامرزدش.

یه قضیه جالب بگم:خبرگزاری فارس اول تیتر زد آیت الله حسینعلی منتظری درگذشت
بعد از نیم ساعت آیت الله ش رو برداشت.این فاشیست ها رو میبینی که مثلا دارن کار خبری می کنن

میثم الله‌داد گفت...

رضا جون خب تو می‌تونی از طریق ایمیل وبلاگت رو به روز کنی. توی تنظیماتت یک آدرس ایمیل بهت می‌ده که می‌تونی متنت رو به اون آدرس ایمیل کنی و متن بلافاصله پست می‌شه توی وبلاگت. این‌جوری شاید خیلی راپورت‌هات رو بتونی زود به زود بدی.

ناشناس گفت...

به محض اینکه جشمم افتاد به این خبر واقعا داغ،بهتره بگم سوزناک،فغانی برآوردم از دل!تو که میدونی من چطور متعجب میشم و ابراز احساسات میکنم!
حقیقتا متاثر شدم.
خدا رحمتش کنه.

آبجی خانوم گفت...

روحش شاد

امروز وقتی پروفایلم و باز کردم، اولین چیزی که دیدم اون جمله تو بود!امروز و دیگه رو فرم نیستم!

تبلیغات هوشمندانه ای کردی برای ایران دخت! تحت تأثیر قرار گرفتم! جهنم ضرر! می خرمش!
D:

ناشناس گفت...

اتفاق همین دیروز رفتم خریدمش
واقعا یاد شهروند امروز افتادم
از هفته دیگه پای ِ ثابتش هستمپ
حالا که قوچانی برگشته حیفه که از دستش بدم

واقعا واقعا منو یاد شهروند امروز میندازه

ناشناس گفت...

به نظر من اسمش خوبه ، چیکار دارید به اسمش محتوا مهمه

کرو با بی حوصله گی گفت...

به هرحال من پول بالا مجله نمی دم! حالا می خواد ایران دخت باشه! می خواد شهروند امروز یا دیروز یا پریروز!

رضا گفت...

میثم
مرسی میثم جون.امتحان میکنم ببینم چطوره.دمت گرم حاجی


ناشناس
آره...میدونم.به طور ناشناسانه ای متعجب میشی و ابراز احساسات میکنی.


آبجی خانوم
ضرر چیه آبجی خانوم.کلی سود و فایده میبری اونم همش با دو هزار تومن واسه 150 صفحه گلاسه با یه دنیا مطلب مفید


نشانه خوان
حالا منتظر بعدی هم باش که قراره بترکونه


کرو
پس فک کردی برا چی سرانه مطالعه جامعه اینقدر پایینه

فرشاد نوروزپور گفت...

ازشمار دو چشم یك تن كم / وز شمار خرد هزاران بیش ...

استاد ادبياتي دارم كه زياد با اسلام و به اصطلاح حزب الله بازي ها ميانه اي ندارد و به قول خودش پان ايرانيست است .
اما وقتي امروز اين خبر را به او دادم ،‌ به كلي بهم ريخت و بغضي گلويش را گرفت .
مي گفت اگر يك مظلوم در جهان باشد ،‌همين منتظري است .
او از هر دو جبهه مورد ظلم و اذيت قرار گرفت..

دريغا،‌اي دريغا اي دريغا
خدايي سايه اي رفت از سر ما

من امروز فقط برايش اشك مي ريزم ..

فرشاد نوروزپور گفت...

عمو رضا امروز صبح مي خواستم برم دنبال ايران دخت كه اين خبر رو شنيدم/
فعلا كه روحيه اي نيست اما بزدي تهيه مي كنم/


موفق باشيد به همراه محمد ما ..
هواش رو داشته باشيد كه دوباره كار دست خودش نده ..
ايول به بزرگمهر .. چه شود اين هفته نامه ..

مصي گفت...

مي خواستم برا بي معرفتا كامنت نذارما اما باز دلم سوخت. بابا كلا بخند. دليل هم داري براش

داریوش گفت...

خدا رحمتش کنه، اونقدر شجاع بود که حتی به اشتباهش اقرار کرد.
دیشب مصاحبه اش با عماد الدین باقی رو دیدم، واقعا خدا رحمتش کنه

س ي م ا گفت...

به سلامتي و مباركي و ميمنت اما حالا جرا ايراندخت ايا؟؟؟

Unknown گفت...

میخوام بخررررررررررمش!!

آخرين ققنوس گفت...

پيدات كردم رضا. دستا بالا

اورتاليا گفت...

تعريف شما رو از خانوم كوششگران زياد شنيده بودم.
دوست دارم از اين به بعد سر بزنم بهتون! البته اگه اجازه بدين!
موفق باشيد

یهدا گفت...

ین بلاگر جدیدا واقعا مصیبتی شده
منم واقعا درگیرشم!!

رضا گفت...

مصی
درگیر این تحویل گرفتانتم


داریوش
خدا رحمتش کنه.اقرارش به اشتباه نقطه عطف زندگی سیاسیش بود.


س ی م ا
چرا نداره دیگه.اسمش ایران دخت می باشد.خیلی هم خوب می باشد تازه.محتویاتشه که مهمه.


بهانه
اونم میخواد که تو بخرررررررریش


آخرین ققنوس
دستام که بالاس ولی امیدوارم جمله ت ادامه نداشته باشه


اورتالیا
خواهش میکنم.شما چون سفارشی اومدین بفرمایین از این به بعد بالای مجلس بشینین


یهدا
لاتحزن ان الله معنا

ارسال یک نظر