چای و سیگار

دور میز وسط تحریریه نشسته بودیم. امید ایرانمهر رفت و با یک لیوان چای برگشت؛از این لیوان‏های پلاستیکی یکبار مصرف. پوریا عالمی بهش گفت: "تو این لیوانا چای نخور.ضرر داره". امید گفت: نهایتش می‏میرم دیگه. پوریا گفت: "مردن داریم تا مردن.اگه یه دفه می‏‏کشت که خوب بود.سرطان میاره و کم کم می‏کشه". همین طور که داشت از مضرات چای داغ خوردن تو لیوان یکبار مصرف می‏گفت یه سیگار گذاشت گوشه لبش و رفت سمت پنجره. رفتم کنارش و همون‏طور که به دود سیگارش نگاه می‏کردم گفتم:"مضرات لیوان یه بار مصرف چی بود؟!!!؟"

پسر نوح

سیدحسن
رسانه‏های تندروی اصولگرایان در چند وقت اخیر با مشکل بزرگی(از همه لحاظ) به نام سیدحسن نوه امام(ره) مواجه شده‏اند. خودشان در گودال خودشان افتاده‏اند.داستان از آنجایی شروع شد که این رسانه‏ها به جای سیدحسن خمینی از عنوان سیدحسن مصطفوی استفاده کردند و به او لقب پسر نوح دادند که با بدان بنشست.سیدحسن که مصطفوی شده بود و خاندان نبوتش گم، چند روز قبل در مراسم افطاری در کنار رییس دولت نشست و عکسی از خوش و بش این دو منتشر شد که به طرفه العینی باعث شد مصطفوی دوباره خمینی شود و داستان پسرنوح به فراموشی سپرده شود و به جایش حماسه هایی در وصف دست رد زدن به سینه سبزها(البته با رعایت موازین) از سوی سیدحسن که این بار خمینی(با تاکید) شده بود،سروده شود و بر خروجی این رسانه ها قرار بگیرد.اما دریغ که خوشی این توهمات باز با حاضر شدن سیدحسن بر سر سفره عبدا... نوری و دیدار با جمعی از سران اصلاح طلب از بین رفت.حال مانده‏اند چه بنویسند.مصطفوی یا خمینی؟ این بزرگترین مساله امروز این رسانه‏هاست!
داستان ادامه دار شیخ و سید
روزنامه رسالت و سایت جهان‏نیوز در چند وقت اخیر تلاش و همت مضاعفی داشتند تا القا کنند که بین سید و شیخ جدالی درگرفته و هر کدام از دیگری رنجیده خاطر و ناراحت است.هر روز هم خبری ساختگی و بی‏مایه در همین راستا یا کمک یکدیگر منتشر می‏کردند. حال دیدار و روبوسی خاتمی و کروبی در افطاری عبدا... نوری و عکسی که نمی‏توان آن را ندید آن هم در نزدیکی روز قدس تکذیبیه مناسبی برای این شایعات بود.

پی‏نوشت: پیک سبز را حتما بخوانید.
پی‏‏نوشت2: یکی از جذابترین قسمت های ماهنامه مهرنامه که این روزها می خوانم پاسخ هایی است که بزرگان در نقد مطالب یکدیگر منتشر می‏کنند.پاسخ سروش دباغ به سرمقاله محمد قوچانی، جوابیه یوسفی اشکوری به سیدجواد طباطبایی، بحث های ادامه دار زیباکلام و طباطبایی.اگر خواننده بحث های جدی در باب علوم انسانی هستید هنوز می‏توانید شماره 4 مهرنامه را از کیوسک‏ها تهیه کنید.

گفتن برقص. دیگه چرا استریپ تیز میکنی ؟

زندگیه دیگه. خب حالا مجبوری بری دیدار اشکالی نداره برو. ولی همون جوری که هستی برو.با همون تیپ همیشگیت برو. حالا یه خرده مرتب تر باش ولی خودتو پشت در جا نزار دیگه. برو یه جا بشین. اگه حرفی هم واسه گفتن داری فک ببین چیه. چرا دیگه میگی "تب سی و نه درجه داشتم ولی به عشق شما اومدم". گفتن برقص.چرا دیگه استزیپ تیز میکنی؟

خیلی‏های دیگه هم بودن که اومدن. با همون تی شرت با همون نیم آستین همیشگی خودشون.هیچی هم نگفتن که اگه هم میگفتن حرفشون درست و حسابی بود. تو هم خودت باش. خودتو یه جوری نپوشون که مردم مجبور بشن برن عکسای 30 سال پیشت رو رو کنن که لباس زیر هم به زور تنت کرده بودی. خودت باش بابا جان.خودت باش.

حالا یه بار هم پیش میاد که رییس دولت رو ببینی. تو یه جلسه ای، همایشی، چیزی.حالا به عنوان یک هنرمند سابقه دار دست هم دادی؛ جهنم روبوسی هم کردی.دیگه آغوش و بغل و فشار فشور و دوستت دارم چیه مرد حسابی. بیست سال آهنگای مرضیه و دلکش و قمر و بنان و همه روخوندی،هیشکی هیچی نگفت. سنتی خوندی، پاپ خوندی، راک خوندی، ولت میکردن با ساسی مانکن رپ هم میخوندی بازم هیشکی هیچی نگفت. دیگه این کارا چیه میکنی که خودتو سکه یه پول کنی. گیرم تمام این غلط ها رو کردی .دیگه باز چرا میری روش ماله میکشی که بدترش کنی،مصاحبه کردنت چیه؟ خوب کاری میکنن اونایی که بهت سنگ میندازن.این همه سال صداتو گوش ندادن که حالا بیای به اون بگی دوستت دارم.این همه سال هفته‏ای سه تا کاست دادی بیرون مردم خریدن شاید توش یه آهنگ درست درمون باشه به زور پیدا شد که اونم قبلا یا مرضیه خونده بود یا دلکش یا الهه ؛بعد میای میگی من هنرمند مردمی‏ام و سیاسی نیستم!

حالا فقط حواست باشه.نکنه پیشنهاد ایناها رو گوش کنی.دور و بر ربنای استاد نچرخی خواهشا.

پی‏نوشت1: نوشته یه نفر که قبلا کمی تا قسمتی افتخاری و متعداد معدودی از آهنگاش رو دوس داشت.
پی‏نوشت2:خوشحالم که حداقل هیچ‏وقت از پروانه معصومی خوشم نمی‏اومده.
پی‏نوشت3: این روزها قبل از افطار تلویزیون رو خاموش می‏کنم و ربنای استاد رو میذارم و تا جایی که دیوارهای ساختمون اجازه بده صداشو زیاد می‏کنم.خواهش می‏کنم ازتون هر جایی که هستین تو خونه؛تو ماشین، خونه اقوام؛ چه روزه دارین چه روزه ندارین؛ قبل از اذون مغرب ربنای استاد رو با هر وسیله‏‏ای که دارین پخش کنین.بلند هم پخش کنین.هم فیضش رو ببرین هم عشقش رو بکنین.خدا استاد رو نگه داره.

قطعنامه ما

همین جمعه
شورای امنیت قطعنامه داده
من و تو
مادام العمر
ایمن شده‏‏‏‏ایم
ریاست دوره‏ای دنیا
برای ما همیشگی شده
و ما
تابی‏نهایت می‏خندیم



پی‏نوشت:این جمعه کلی امضا زدیم
پی‏نوشت: عکس از میلاد کلانتری در یکی از اولین نشست‏های مشترک

درخواست فاطمه کروبی از رهبری برای آزادی دانشجویان بازداشتی

خبرگزاری فارس گفت و گویی با عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در مورد انتخابات سال گذشته داشته که تیتر قابل توجهی دارد.در حالی که خبرگزاری فارس و احیانا دکتر کدخدایی با بیان ناگفته‏ای از دیدار رهبری و نمایندگان نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری قبل قصد در مزمت شخص فاطمه کروبی و نشان دادن قاطعیت رهبری نظام بوده‏اند، ناخواسته به مدح شخصیت فاطمه کروبی پرداخته و به کرامت نفس، دید باز و نگرانی زیاد وی برای دانشجویان بازداشتی اشاره داشته‏اند.
کدخدایی در این گفت و گو می‏گوید: "بعد از اتمام جلسه و زمانی که افراد قصد داشتند آنجا را ترک کنند و زمانی که همه سرپا ایستاده بودیم تا از محل جلسه خارج شویم خانم آقای کروبی گفتند که اگر شما اجازه دهید دانشجویانی که بازداشت شده‏اند آزاد شوند که ایشان (رهبری) در جواب گفتند من از شما تعجب می کنم که چنین حرفی را می‏زنید اگر کسی متخلف و مقصر است باید با او برخورد شود و اگر کسی مقصر نبوده است طبعا آزاد خواهد شد و این که از ما می‏خواهید چون یک شخص دانشجوست پس از تخلفش صرف نظر کنیم جای تعجب دارد."

با توجه به تاریخ برگزاری این جلسه در 26 خردادماه سال گذشته،مشخص شد که نگرانی فاطمه کروبی و درخواستش از رهبری نظام نه تنها جای تعجب نداشت که باید اقدام متناسبی نیز در جهت رسیدگی به آن صورت می گرفت،چه در آن هنگام نه تعداد بازداشت شدگان زیاد شده بود،نه کوی دانشگاه مورد حمله سبعانه قرار گرفته بود،نه ندا به شهادت رسیده بود،نه فاجعه کهریزک و نه محسن و سهراب...

پی‏نوشت:روایت کدخدایی از سخنان فاطمه کروبی در حضور رهبر انقلاب در خبرگزاری فارس
پی‏نوشت 2:کسانی که در فاجعه کهریزک جان باختند و یا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند مثال نقض این جمله اند که اگر کسی مقصر نبوده است طبعا آزاد خواهد شد

منطق فشار

راپورت اول:منطق برخوردها
برخوردهای نیروی انتظامی دوباره از دیروز در قالب طرح جدید و البته باز هم نامشخصی به نام "مزاحمین نوامیس" آغاز شده.حالا دوباره کنار خیابان که راه می رویم باید مواظب باشیم ما را به عنوان مزاحم ناموس مردم بازداشت نکنند.اما این معمولا ظاهر قضیه است چرا که همیشه در پس برخوردهای خشن و طرح‏های ضربتی پلیس، ماجرای دیگری نهفته است.مثل زمانی که قرار بود بنزین سهمیه‏بندی شود که ناگهان طرح برخورد با اراذل و اوباش شروع شد و تمام افرادی که به هر صورتی امکان داشت با اجرای طرح دست به اعتراض و شورش بزنند، دستگیر شدند.
این بار هم روشن است.باید فضای این ماه پلیسی و امنیتی باشد.به هر حال خرداد است و پر از حادثه.امکان دارد افراد زیادی هم دستگیر شوند.بهتر است یک سری را از قبل دستگیر کنند.بهانه برای دستگیری‏های بعدی هم به دست آمده: خواهرمادر مردم!

راپورت دوم:استدلال منطقی
امام جمعه محترم تهران آیت الله جنتی برای گسترش حجاب فرمودند که "دانشجو نمره می‏خواهد ناچار است حجاب را بپذیرد".کاری به این ندارم که حجاب خوب است یا بد و در حوزه شخصی است یا عمومی.فقط در این درک و شعور بالا و استدلال منطقی و دکارتیسم آقای جنتی مانده‏ام.آدم بعضی حرف‏ها را که می‏شنود احساس می‏کند به ناموس عقل و شعورش تجاوز شده.کاش پلیس طرح "مزاحمین عقل و شعور" را هم اجرا می‏کرد.


پی‏نوشت
:عکس‏های غرورآفرین خبرگزاری مهر(1) و (2) و فارس را از این حماسه ببینید.
پی‏نوشت2: از این به بعد مسافرکش‏ها می‏ترسند برای خانم‏ها بوق و ترمز بزنند.
پی‏نوشت3:خبرگزاری فارس و مهر عکس خواهر مادر مردم را گذاشته‏اند به عنوان بدحجاب.تجاوز از این بدتر!

از همین گوشه و کنار

المپیک اقتصاد

چینی ها انگار آدم کارهای بزرگند.اکسپوی شانگهای را دو روز قبل افتتاح کرده‏اند؛آن هم با چه عظمتی.برای برپایی بزرگترین نمایشگاه جهان حسابی کار کرده‏اند. برپایی اکسپوی 2010 شانگهای از المپیک 2008 پکن بیشتر برای چینی‏ها آب خورده اما از هر دو سود سرشاری هم نصیبشان شده و می‏شود.خوب درک کرده‏اند قواعد تجارت جهانی را این چینی‏ها.وقتی گلایه‏های میلاد از برگزاری جشنواره گل‏های لاله را خواندم به فکر چینی‏ها افتادم.دیروز گزارش کوتاهی برای این اکسپو در روزنامه پول نوشتم.فقط اگر بخواهم به اعداد و ارقامش اشاره کنم مغزتان سوت خواهد کشید. پس از کسب میزبانی این اکسپو چینی‎ها منطقه‏ای به وسعت 2/6 کیلومتر مربع را تخلیه کرده‏اند. یعنی 18 هزار خانوار و 270 کارخانه را جابجا کردند.در کل با صرف مبلغی بیش از هفت میلیارد دلار در زمینی به مساحت 5/28 کیلومتر مربع نمایشگاهی ساخته‏اند که تخمین زده می‏شود بین 70 تا 100 میلیون نفر از آن بازدید کنند.اگر هم فکر می‏کنید ایران در این اکسپو که در کشور دوست و برادر برگزار می‏شود، حضور پررنگ و قابل‏توجهی دارد سخت در اشتباهید.عکس ماکت غرفه ایران را ببیند.

وبلاگ‏ها

چندی پیش در دنیای وبلاگ‏ها به پست جالبی برخوردم.عنوانش این بود:"برای رضا طهماسبی".اما متنش از خودش جالب‏تر بود: "مرده‏شور اون ریختتو ببرن! وقتی که آدرس وبلاگتو نمی‏دی به من، من چجوری بیام بهت سر بزنم؟! از طریق بانو یومی یول؟".
این هم سندش.البته خیلی زود فهمیدم که منظور صاحب وبلاگ من نبودم ولی به هر حال پی بردم تنها رضا طهماسبی موجود نیستم.

م.پارسای عزیز هم لطف کرده بود و چندی پیش در وبلاگش پستی راجع به من گذاشته بود و وبلاگم را معرفی کرده بود. البته فکر کنم در طی این مدت آنچه را که پارسا نوشته بود و توقع داشت نتوانستم برآورده کنم اما به هر حال هنوز رسم تشکر که از بین نرفته.

از قاصدک هم باید به خاطر این که همیشه امور مربوط به قالب و ابزار وبلاگ مرا انجام می‏دهد تشکر کنم.راستش بلد نیستم و البته علاقه‏ای به یاد گرفتنش هم ندارم.برای جبران این نقص سعی کردم تشکر کردن را خوب یاد بگیرم.