حماسه هدفمند مرگ ببر سیبری

بعضی چیزها در بعضی چیزهای دیگر گم می‌شود. همیشه همین‌طور بوده. مثل مرگ یک ببر سیبری که در هیاهوی یارانه‌ها و قیمت نان و بنزین و به اصطلاح حماسه 9 دی گم می‌شود. یکی از مجازات سرانی می‌گوید که فتنه‌انگیزی کرده‌اند و دیگری از حماسه و بصیرت. یکی به قیمت نان افتخار می‌کند و دیگری از بهبود وضعیت اقتصادی حرف می‌زند. اما کسی ببر سیبری را نمی‌بیند که نفسش در گوشه قفسی در باغ وحش ارم، به خس خس افتاده و بالا نمی‌آید. سال گذشته دو قلاده پلنگ ایرانی به روسیه دادیم؛ یکی دست شکسته و دیگری مسموم. حالا هر دویشان سالم هستند. روس‌ها هم دو قلاده ببر سیبری به ایران فرستادند؛ ببر نر مرده و ببر ماده در حال احتضار.
یکی می‌گوید گوشت خر بهشان داده‌اند، آن هم ناسالم. دیگری می‌گوید بهداشت و نظافت رعایت نشده. یکی از این گله می‌کند که چرا ببرهایی که قرار بود یک ماه در باغ وحش ارم بمانند و بعد به زیستگاه میانکاله بروند هشت ماه در همین تهران آلوده ماندند. یکی هم می‌گوید ببرها ایدز گرفته بودند.
هر چه بوده و باشد چه تفاوتی می‌کند. ببر نر مُرده و ببر ماده که ابتدا تصور کرده بودند حامله است، نه تنها باردار نیست که نفس‌های او هم به شماره افتاده است.خبری هم از آن پنج میلیارد تومانی که برای میزبانی ببرها مصوب شده بود تا نسل ببر مازندرانی احیا شود، نیست.
اگر به جای این که توی کیوسک بنشینم، نشریه‌ای داشتم، حتما عکس این ببر را عکس یک می‌کردم، تیتر یک، با فونت درشت می‌نوشتم که ببر سیبری در غربت مرد.

12 نظرات:

مريم گفت...

واسه نشون دادن اين همه زشتي يه نشريه خيلي كمه !

فك كن توي يك روز ميشه چند تا از اين تيترا زد؟

م.پارسا گفت...

صحبت از پژمردن يك برگ نيست
واي جنگل را بيابان مي كنند

فرشاد نوروزپور گفت...

نتيجه ميگيريم همون بهتر كه ببرهامون رو ببرن خارج كشور ..
يه جورايي تو مايه هاي همون بهتر كه آثار باستانيمون رو بردن !!

راحله گفت...

اینجا آدماش میمیرن کسی ککش نمیگزه
این حیوون زبون بسته که تازه پیشکشی هم بوده

حاج میتی گفت...

لایک به راحله

میچیکو گفت...

تـــــــــــف به روشون.
راحله راست میگه.اینجا واسه آدماش پشیزی هم ارزش قائل نیستند دیگه حیوون که جای خود داره.

رضا گفت...

راحله،حاجی،میچیکو
البته من تمام تلاشم این بود که بگم فرقی نمی کنه ببر یا آدم.واسه همینه که میگم عکس یکش میکردم.تیتر یک.
جایی که همیشه در اختیار آدماس.نمیخواستم اصلا حرف تفاوت باشه.خب حالا شاید خیلی خوب نگفتم.

الهام گفت...

اون قسمت مبادله با روسیه رو که خوندم با خودم گفتم همه چیزمون همین طوریه !!!

مصي بانو گفت...

اي بابا. خوبه ببر واقعا خارجي بوده و حداقل خيالش راحته غريب بوده و مرده برخيا مي ميرن كه اصلا غريب نيستن و مال همينجا هستن ولي ولي از اين ببر هم غريب ترن و تازه انسان هم هستن. به نظرم زندگي روستايي گزينه خوبيه

حاج میتی گفت...

متوجه منظورت شدم. ولی خب بهرحال باید قبول کرد از اونجایی که ما انسان هستیم طبیعتاً جون همنوع برامون مهمتره تا موجودات دیگه. البته مقایسه این دو هم چندان درست نیست. هر کدوم به جای خود مهم هستن...
اما در مورد این زبون بسته که تلف شده، خب مرگش چندان دور از ذهن نبود.
اگه یه بار اونجا (ارم) رفته باشی حتمن دیدی که این زبون بسته ها رو توی چه شرایط اسفناکی نگه میدارن. همه حیوون ها عصبی و کلافه هستن. از همه بدتر شرایط روباه ها- شیرها و پرنگان شکاریه.

یادم هست که اولین بار و آخرین باری که رفتم اونجا نزدیک بود از غصه بزنم زیر گریه. درسته که حیوون هستن ولی به چشماشون که نگاه میکنی یه دنیا غصه داره. آدم حس میکنه وارد شکنجه گاه حیوانات شده نه محیط زیست.

مهتاب گفت...

ای کاش اینجا هم مثل فیس بوک لایک داشت
احتمالا به همه بچه های لایک می زدم

حیاط خلوت گفت...

عمو، آدمش داره یه گوشه جون می‌ده کسی خیالش نیست، ببر که خوبه که ...

ارسال یک نظر